نامه ای به زوج هایی که در ابتدای پرواز خود هستند
ای همسرانی که بنا دارید در کنار همدیگر راه های کشف ناشده ی زندگی را طی کنید بدانید که:
در پسوند ازدواج، هر دو باید از بسیاری از چیزهایی ک قبلا با آن ها مانوس بودید دل بکنید و معلوم است ک این مطلب پیشنهاد سختی است. ولی کسی که از مانوسات زندگی فردی دل نکند، به زندگی جاوید وارد نخواهد شد و هنوز در زندگی کودکانه ی خود به سر می برد. وارد شدن به شرایط جدید سخت است،ولی متوجه باش که پذیرفتن آن، یک تولد جدیدی است و کسی حاضر نیست در هوای تازه تنفس کند، هنوز متوجه نشده است و “تا جنینی، کار خون آشامی است".
پیوند ازدواج؛ یک تولد جدید و در پی آن، تجلی جدیدی است در عرصه ی خانواده و هرگز نباید به جهت سختی های زندگی، از تمنای این تولد دست برداشت،پس قدم در راه نهید.
گداختن، آب شدن، صاف شدن و سر به راه نهادن، مانند جویباری که نغمه ی خود را در تنهایی شب، ساز می کند، معنی پیوند جدید دونفری است که دیگر دو نفر نیستند، یک نفر هم نیستند، اصلا دیگر از نفر بودن در آمده اند. آیا می توان به نوری که در تولد صبحگاهان خورشید متولد می شود و در پهن دشت زمین متجلی می گردد، صفت یک نفر و یا دونفر داد؟ راهی بلندتر از یکی ها و دوتاها، راهی ماوراء تعدد و تکثر، راهی از کثرت به سوی وحدت.
در تولد جدید پیوند ازدواج است که چون شامگاهان مرد به خانه می رود در رویارویی با همسرش، معنی قدردانی و سپاس، ظهور خواهد کرد.
پیوند همسری؛ یعنی همراهی دوبال که باید با هماهنگی کامل به سوی آرمان های الهی زندگی سیر کنن، اما این همراهی و مودت خدادادی را به زنجیر بدل نکنید که پای هر دو بدان گرفتار شود و هرکدام مانع رفتن دیگری گردد."از نان خود به هم ارزانی دارید، اما هردو از یک قرص نان تناول نکنید. امان دهید هریک در حریم خلوت خویش آسوده باشد و تنها".
دل سپردن، آری؛حکایتی است دلپذیر، لیکن دل را نشاید به اسارت دادن در میانه ی همراهی، اندکی فاصله باید، که پایه های حایل معبد، به جدایی استوارن. خدا دو زوج را گرد هم آورد تا در حصار محرم خود، راز جان های یگانه را از بیگانه پنهان نماید.
“هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها…”
اوست خدایی ک همه ی شما را از گوهری واحد آفرید و از همان گوهر واحد همسرش را نیز آفرید تا در کنار او آرام گیرد و در آرامش به سر برد.(سوره ی مبارکه ی اعراف آیه)
کتاب زن آن گونه که باید باشد/اصغر طاهرزاده/ص287